در دومین روز شروع اردو ، جنگل گوش هایش را تیز کرد ، حواسش را جمع و چهار چشمی خیره شد به ... کی ؟ به اعضا برگزیده مراکز از مناطق جنوب چون در یک صبح تابستان (23/5/85 ) دختران نوجوان مناطق جنوب دلهای داغ خودشان را برداشته و به اتفاق مربیان خود پای درختهای کهن سال جنگل چیزهایی گفتند و درختها چیزهایی شنیدند و بحث کتاب و بحث آزاد آشنا شدند !!!!
در بحث های آزاد که عموما به نیازهای نوجوان ، اثر بخشی مفاهیم و ارزش های دینی در اهداف نوجوانان ، تاثیر الگوهای رفتاری و پوششی سایر ملل و فرهنگهای غربی بر نوجوانان ایرانی ، میزان ارتباط عاطفی و گفتاری بین نوجوانان با والدین . اهمیت و نقش دختران در خانواده و جامعه بود ، اعضا با آمادگی بسیار به ارائه نظریات و عقاید خود پرداختند و چون در ابتدای نوجوانی خود به سمت تجربه های تازه تری از زندگی می روند با ادراک گسترده تری از خود و محیط پیرامون به بررسی موانع ، مشکلات ، راهکارها و ایده آل های ذهنی خود پرداختند .
کتابهای تعیین شده برای بحث قلب زیبای بابور ، ماهی قرمز هزار کیلویی ، لافکادیو ، دهکده ساحلی و قلعه گمشده بود که از میان کتابهای ذکر شده دهکده ساحلی و لافکادیو به بحث گذاشته شد .
در بعد از ظهر 23/5/85 مرکز آفرینش های ادبی با طراحی فرم خاطره نویسی اعضا را به نوشتن جالب ترین ، عجیب ترین ، خنده دار ترین یا بدترین خاطره اردوی خود تشویق کرد .
از آن جا که خاطرات انسانها یکی از دردسترس ترین اندوخته های ذهنی آنها می باشد و در این طرح ابزار نوشتن بیش از هر طرحی دیگر در اختیار آنهاست . این طرح برای کلیه اعضا شرکت کننده در اردو اجراء گردید . در پایان هر استان ، با ارائه بازی محلی به معرفی و اجرای بازی محلی منطقه خود پرداختند.
کارگاههای بعد از ظهر با ادامه کارگاههای روز قبل برگزار شد و کارگاه کاردستی با استفاده از دور ریختنی ها به خلق آثاری زیبا و دیدنی پرداختند .